کتاب جایی که خرچنگها آواز میخوانند

220,000 ت

جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند (Where the Crawdads Sing) به مدت 45 هفته در صدر لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان بوده است و می‌تواند به افسانه‌ای بی‌بدیل تبدیل شود. این رمان با قلب‌تان بازی می‌کند و موضوعی جدید در ترکیب انزوا و طبیعت از دیدگاه یک نویسنده‌ی خانم در خلال عشقی را روایت می‌کند که بیشتر حالت توفیق اجباری دارد.
افزودن به لیست علاقه مندی‌ها
اشتراک‌گذاری
دسته‌بندی

    درباره‌ی کتاب جایی که خرچنگ ها آواز می‌خوانند

    دلیا اوئینز در کتاب جایی که خرچنگ ها آواز می‌خوانند، با داستانی جذاب، سرگذشت دختری را روایت می‌کند که همراه با پدرش، در حاشیه‌ی یک مرداب در طبیعت بکر کارولینا زندگی می‌کند. زندگی کیا کلارک در گذر است. همه او را به اسم دختر مرداب می‌شناسند و او هم ارتباطات خاص خودش را دارد. با طبیعت محشور است و می‌تواند به راحتی با گیاهان و حیوانات ارتباط برقرار کند. روزی می‌رسد که دو تن از مردان شهر، شیفته‌ی زیبایی اصیل و شکوهمند او می‌شوند. او هم شوق دلباختن را در خودش احساس می‌کند و برای یک زندگی جدید آماده می‌شود. اما اتفاقاتی رخ می‌دهند و زندگی دختر مرداب را از مسیری که در ذهن خودش، ترسیم کرده بود، دور می‌کنند. با پیدا شدن جسد مرد جوانی در حاشیه‌ی مرداب، همه‌ی نگاه‌ها به سمت کیا کلارک، دختر مرداب برمی‌گردد.

    این کتاب تصویری از رنج تنهایی و غرور و تعصب و تلاش برای زندگی است که شما را با خود در اتفاقات هیجان‌انگیز و جذاب غرق می‌کند.

    کتاب جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

    کتاب جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند، برای علاقه‌مندان به رمان‌های جنایی و رمزآلود، جذاب و خواندنی است.

    بخشی از کتاب جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

    ساعاتی بعد، نزدیک غروب آفتاب، جودی کیا را دید که در ساحل به دریا خیره شده است. کنارش رفت. کیا نگاهش نکرد و به تماشای موج‌های متلاطم ادامه داد. با وجود این، از لحن جودی متوجه شد پدر حسابی به صورتش سیلی و مشت زده است.

    «من مژبورم برم کیا. دیگه نم‌تونم این‌جا زندگی کنم.»

    کیا می‌خواست نگاهش کند اما این کار را نکرد. می‌خواست التماسش کند او را با پدر تنها نگذارد اما کلمات در گلویش گیر کرده بودند.

    جودی گفت: «وقتی بزرگ شدی، خودت می‌فهمی.» کیا ناگهان خواست فریاد بزند که شاید کوچک باشد اما احمق نیست و می‌داند علت رفتن همه‌شان پدر است. چیزی که علتش را نمی‌دانست، این بود که چرا او را با خودشان نمی‌برند. او هم به رفتن فکر کرده بود اما جایی نداشت برود و پول اتوبوس هم نداشت.

    «کیا، تو مواظب باش. بشنو. اگه کسی اومد، نرو تو خونه. می‌تونن اون‌جا بگیرنت. بدو تا ته مرداب، لای بوته‌ها قایم شو. همیشه رد پاتو بپوشون. یادت دادم که چطوری. می‌تونی از دست بابام قایم شی.» و در حالی که کیا هنوز هم حرفی نزده بود، او خداحافظی کرد و از ساحل به سمت جنگل حرکت کرد. درست پیش از آن‌که میان درختان قدم بگذارد، کیا بالاخره برگشت و رفتن او را تماشا کرد.

    به موج‌ها گفت: «این خوک کوچولو موند خونه.»

    او که تازه به خودش آمده بود، به طرف کلبه دوید. نام جودی را فریاد زد اما جودی وسایلش را برده بود و تشکش روی زمین، خالی افتاده بود. کیا داخل تشک او فرو رفت و آخرین بقایای آن روز را که داشت از روی دیوار پایین می‌آمد، تماشا کرد. نور، مثل همیشه پشت سر خورشید برای رفتن این پا و آن پا می‌کرد و کمی از آن، در اتاق باقی مانده بود؛ طوری که برای لحظهٔ کوتاهی، رختخواب‌های گلوله‌گلوله و لباس‌های کهنه‌ای که روی هم تلنبار شده بود، بیش از درختان بیرون به خودش شکل و رنگ گرفت.

    گرسنگی آزاردهنده، چیزی تا این حد پیش‌پاافتاده، او را به تعجب واداشت. به طرف آشپزخانه رفت و دم در ایستاد. در تمام عمرش این‌جا از پختن نان، جوشاندن لوبیای کره‌ای یا قل زدن ماهی آبپز گرم بود. حالا خالی، ساکت و تاریک شده بود. بلند پرسید: «کی می‌خواد غذا بپزه؟» آیا می‌توانست بپرسد کی قراره برقصه؟

    شمعی روشن کرد، خاکستر اجاق هیزمی را زیر و رو و آتشزنه اضافه کرد و آن‌قدر دمید تا آتش گرفت. بعد هیزم گذاشت. از یخچال به عنوان کابینت استفاده می‌کردند چون اطراف کلبه برق نبود و برای این‌که جلو کپک زدن داخل کلبه را بگیرند، در را با یک مگس‌کش باز نگه می‌داشتند اما باز هم در تمام شکاف‌ها، کپک‌های سیاه مایل به سبز رشد می‌کرد.

    نویسنده:

    دیلیا اوئینز

    مترجم

    مریم رضایی

    تعداد صفحات:

    384 صفحه

    گروه سنی:

    بزرگسالان

    نوع کاغذ:

    تحریر

    جلد:

    شومیز

    قطع:

    رقعی

    زبان:

    فارسی

    نقد و بررسی‌ها

    هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

    اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب جایی که خرچنگها آواز میخوانند”

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *