درباره کتاب اما

– نویسنده‌ی عاشقانه‌های محبوب: جین آستین نویسنده‌ی مشهور انگلیسی است که دسامبر ۱۷۷۵ در همپشر متولد شده است. پدرش که کشیش بود، در جوانی جین درگذشت و خانواده‌ی آستین پس از چند بار نقل مکان، در همان حوالی همپشر ساکن شدند. جین نیز اغلب همراه خانواده بود. گاهی به لندن رفت‌و‌آمد می‌کرد و زمانی هم به دلیل بیماری ناچار شد به وینچستر مهاجرت کند. اما ژوئیه‌ی ۱۸۱۷ و زمانی که تنها ۴۱ سال داشت، چشم از جهان فروبست. جین آستین که نویسندگی را از سنین پایین شروع کرده بود، در زمان کوتاه حیاتش موفق به انتشار چهار رمان شد. کتاب‌های «عقل و احساس»، «غرور و تعصب»، «منسفیلد پارک» و «اما» بین سال‌های ۱۸۱۱ و ۱۸۱۶ چاپ شدند. اما دو رمان دیگرش با نام‌های «نورثنگر ابی» و «ترغیب»، پس از مرگ او و در سال ۱۸۱۸ منتشر شدند. آن‌چه بیش از همه جین آستین را محبوب کرده، قدرت او در روایت روابط میان انسان‌ها و بیان احساساتشان است؛ به‌گونه‌ای که به بهترین نحو مخاطب را با دغدغه‌های شخصیت‌های داستان همراه و هم‌دل می‌کند. – آخرین فرزندی که جین آستین شاهد تولدش بود: «اما» به لحاظ زمانی در میانه‌ی آثار جین آستین قرار می‌گیرد. این کتاب اواخر سال ۱۸۱۵ منتشر شد و آخرین اثری بود که پیش از مرگ نویسنده‌اش به چاپ رسید. جذابیت رمان، تا کنون فیلمسازان بسیاری را ترغیب کرده که اِما و دیگر شخصیت‌های این داستان را روی پرده‌ی سینما، صفحه‌ی تلویزیون و حتی صحنه‌ی تئاتر بیاورند. دو مورد از مهم‌ترین اقتباس‌های اما در سال‌های ۱۹۹۶ و ۲۰۲۰ در سینماها به نمایش درآمدند که در اولی «گوینت پالترو» و در دومی «آنیا تیلور جوی» ستاره‌ی اصلی بودند. در تلویزیون هم بین سال‌های ۱۹۴۸ و ۲۰۰۹، نُه فیلم و سریال روی آنتن شبکه‌هایی چون بی‌بی‌سی، ان‌بی‌سی و سی‌بی‌اس رفت که همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد آستین در این اثرش نیز در خلق جهانی ملموس و پراحساس موفق بوده است. – در گریز از «خطر» ازدواج! جین آستین در «اما» به شرح سرگذشت خانواده‌ی وودهاس می‌پردازد و البته با محوریت دختر دوم خانواده یعنی اِما. قهرمان این داستان دختری است خیال‌باف، باهوش و جذاب که مدام آدم‌های اطراف خود را درگیر ماجراهای عاشقانه می‌انگارد. ولی خودش ازدواج را چون خطری می‌داند و همواره در تلاش است از آن در امان بماند. ناگفته نماند که هرچه زمان می‌گذرد، هاله‌ی خیالات به‌مرور از واقعیات کنار می‌روند و… فضای داستانی اِما، علاوه بر روایات عاشقانه و احساسی، طنز خوبی نیز دارد. جین آستین پیش از تحریر اِما نوشته بود قصد دارد در رمان جدیدش زنی را خلق کند که کسی جز خود نویسنده او را چندان دوست نداشته باشد. نویسنده در این اثر، پیش‌داوری‌ای که الیزابتِ غرور و تعصب دچارش بود را با چند خصیصه‌ی بد و خوب دیگر ترکیب کرده و کوشیده پیام‌های مهمی را نیز با مخاطبش در میان بگذارد. – اما، دختری جذاب، باهوش و ثروتمند، اما کمی خودرأی: «اِما وودهاس» دختر جذاب و باهوش و ثروتمندی بود، خانه‌ی راحتی داشت، شاد بود، و خلاصه از نعمات و مواهب زندگی اصلاً بی‌نصیب نبود. بیست‌ویک سال در این دنیا زندگی کرده بود بدون این‌که طعم اضطراب و ناراحتی را زیاد چشیده باشد. او دختر دوم پدری مهربان و سهل‌گیر بود. بعد از ازدواج خواهرش، خیلی زود بانوی خانه‌ی پدری شده بود. مادرش مدت‌ها پیش از دنیا رفته بود و اِما فقط خاطرات مبهمی از ناز و نوازش‌های او داشت. جای خالی مادرش را زن خوبی پر کرده بود که معلم‌اش بود و در محبت و عاطفه دست‌کمی از مادر نداشت.