کتاب مرشد و مارگریتا
280,000 تومان
در بخشی از کتاب مرشد و مارگریتا میخوانیم:
ایوان آنوقت به فکر کردن دربارهى این موقعیت پرداخت. سهراه پیش رو داشت. اولى بىنهایت وسوسهانگیز بود. خودش را روى این چراغها و قرع و انبیقها بیندازد و بهعنوان اعتراض به زندانى کردن بىدلیلش آنها را خرد و خاکشیر کند. اما ایوانِ امروز بهطرز مشخصى با ایوان دیروز تفاوت داشت و این راه اولى به نظرش نامناسب آمد، چون تنها نتیجهاى که از آن عایدش مىشد این بود که او را دیوانهاى خطرناک بینگارند. بنابراین آن را کنار گذاشت. راه دوم: بىدرنگ ماجراى مشاور و پونس پیلات را براىشان تعریف کند. ولى تجربهى دیشب ثابت کرد که این ماجرا را باور نخواهند کرد، یا دستبالا به عکس تعبیر خواهد شد و آن را دلیل اختلال حواسش خواهند شمرد. بنابراین از راه دوم هم چشم پوشید و راه سوم را انتخاب کرد: یعنى سکوتى تحقیرآمیز را درپیش بگیرد.
دربارهی کتاب مرشد و مارگریتا:
این رمان برجسته سه داستان موازی با هم را پیش میبرد که هر چه به پایان نزدیک میشود داستانها بیشتر به هم پیوند میخورند. داستانهای این کتاب ورود شیطان به مسکو، ماجرای پونتیوس پیلاطس و به صلیب کشیده شدن مسیح در اورشلیم و عشق میان مرشد و مارگاریتا را شامل میشود. داستان کتاب مرشد و مارگاریتا (The master and Margarita) در دههی 1930 در یکی از پارکهای مسکو، جایی که دو روشنفکر بیخدا با یکدیگر قدم میزنند، آغاز میشود. یکی از آنها «برلیوز» نام دارد که نویسنده و سردبیر یکی از مهمترین مجلات ادبی شهر و دیگری شاعری با نام مستعار «بزدومنی» است.
صحبتهای «برلیوز» و «بزدومنی» با محوریت وجود یا عدم خدا یا به عبارتی، موجودیت تاریخی عیسی مسیح است. در همین مکان شخصیت عجیبی به نام ولند وارد داستان میشود که تجسم شیطان در یک جسم انسانیست. داستان موازی دیگر، روایتگر فردی ملقب به مرشد است که معشوقهای به نام مارگاریتا دارد.
مارگاریتا از عشق مرشد که نویسندهی رمانی دربارهی مسیح و پونس پیلات است، شوهرش را ترک میکند. پس از مدتی مرشد ناپدید شده و مارگاریتا هیچ اثری از او پیدا نمیکند. در گوشهای دیگر از شهر شیطان و دستیارانش قصد فریب مردم و آشوب در شهر را دارند. شیطان در این کتاب به یادماندنی موجودی باهوش، خلاق، خوش رفتار، خوش پوش و گاهی اوقات بیرحم معرفی میشود.
میخائیل بولگاکف (Mikhail Bulgakov) نگارش کتاب مرشد و مارگریتا را در سال 1928 آغاز کرد و پس از دو سال به دلیل شرایط سیاسی خاص آن دوران، دست نوشتههایش را به آتش کشید؛ به این موضوع در متن رمان نیز اشاره شده است. او بعد از نابودی نوشتههایش، در سال 1931 با کمک گرفتن از حافظهاش تلاش کرد تا دوباره این داستان را بنویسد و ماحصل آن در سال 1935 به پایان رسید.
به دلیل بیماری بولگاکف، نسخه نهایی کتاب به کمک همسرش در سال 1941 کامل شد. با این حال رمان مرشد و مارگریتا در دوران استالین اجازهی انتشار پیدا نکرد. بعد از گذشت 27 سال با اعمال سانسور و حذف 25 صفحه، در نهایت این کتاب به چاپ رسید. پس از انتشار، این رمان با استقبال فراوان مردم مواجه شد به شکلی که تمامی نسخههای آن در یک شب به فروش رفت. این اثر تحسین بسیاری از منتقدان را نیز برانگیخت و به بسیاری از زبانهای دنیا نیز ترجمه شد.
به باور بسیاری این رمان جاودان با تاثیر زیاد از یکی از آثار گوته به نام «فاوست» به رشته تحریر درآمده است. سبک رئالیسم جادویی با تلفیقی از عناصر فلسفی، عاشقانه، فانتزی و کمی طنز به شکلی بدیع و جذاب در کتاب مرشد و مارگاریتا به کار برده شده است. در این سبک ادبی با وجود اینکه از عناصر تخیلی و غیر طبیعی استفاده میشود اما تمامی رویدادها باورپذیر و واقعی به نظر میرسند.
نویسنده: | میخائیل بولگاکف |
---|---|
مترجم | یگانه دلیخون |
تعداد صفحات: | 494صفحه |
گروه سنی: | بزرگسالان |
نوع کاغذ: | تحریر |
جلد: | جلدسخت |
قطع: | رقعی |
زبان: | فارسی |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.